«بدنمندی» در پدیدارشناسی هوسرل، مرلوپونتی و لویناس

Authors

Abstract:

در رویکرد پدیدارشناسانه، بدن فارغ از قواعد و استدلالات عقلی، پدیداری تلقی می‌شود که سوژه را  در معرض تجربه قرار می‌دهد. در این رویکرد بحث بر سر نسبت سوژه با بدن و جهان، نه بر بنیاد هستی شناسی سوژه و نه بر اساس شناخت او از جهان، بلکه بر اساس تجربه و مجاورت او با جهان است. این مقاله ضمن پرداختن به پدیدارشناسی هوسرل، مرلوپونتی و لویناس، با تمرکز بر بدن و مفهوم بدنمندی، نقاط اشتراک و نیز تفاوت رویکرد در اندیشۀ این فیلسوفان را تحلیل می‌کند. پژوهش پیش رو با تکیه بر نقطه نظرات فیلسوفان ذکر شده در صدد پاسخگویی به سوالات در هم تنیده ای است که همگی بدنمندیِ سوژه گره خورده اند. در این پژوهش درصدد دانستن این هستیم که سوژۀ بدنمند به چه نحوی خود، جهان و دیگری را درک می‌کند. به اختصار می‌توان گفت: بدن، واسطه، وسیله و شیوه ای برای درک جهان نیست، بلکه بدنمندی وضعیت زیستن حیاتی ما در جهان و امکان زیستن اخلاقی ما با دیگری است. این مقاله با رویکرد پدیدار شناسانه، با شیوۀ توصیفی- تحلیلی  با مقایسۀ نقادانه فیلسوفان، در پی پاسخ به پرسش های پژوهش است. 

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

هوسرل، مرلوپونتی و مفهوم تن

بی‌تردید مرلوپونتی در تألیف کتاب پدیدارشناسی ادراک از آثار مختلف هوسرل، به‌ویژه کتاب ایده‌ها ... ІІ و تأملات دکارتی بهرۀ فراوانی برده است. اما تأمل در نوع نگرش مرلوپونتی دربارۀ ثنویت تن‌ـ‌سوژۀ دکارتی و مقایسۀ آن با دیدگاه هوسرل، تمایز میان این دو نوع نگرش را آشکار می‌سازد. اگرچه هوسرل در برخی آثارش بر پیوند نزدیک تن و سوژه تأکید می‌کند، اما اصرار او بر عناصری همچون تأویل پدیدارشناختی و سوژۀ است...

full text

معرفت‌‌شناسی عشق در عرفان مولوی تحلیلی در پرتو پدیدارشناسی هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی

از نگاه فلسفی، بررسی معرفت عاطفی و به تع آن معرفت عرفانی که مبتنی بر عشق به خداست، چندان در سنت فلسفی غرب جایگاه شایسته‌ای نداشته است. مطابق دیدگاه حاکم بر این سنت، عواطف و احساسات ارتباط چندانی با دستیابی‌های عالی به معرفتِ «محض» ندارند. در این رویکرد، معرفت به منزلۀ «بسندگی یا تطابق حداکثری» میان «بازنمود ذهنی» و برخی «ذوات» در جهان خارج از ذهن فهمیده می‌شود؛ یعنی برخلاف «زبان» و «داده‌های حسی...

full text

نقش پدیدارشناسی مرلوپونتی در پزشکی

 امروزه پدیدارشناسی با تأکید بر توصیف مستقیم امور و توجه به تجربه زیسته افراد مورد توجه حوزه­های مختلف قرار گرفته است. در این بین پدیدارشناسی مرلوپونتی با تاکیدی که بر نقش بدن دارد توجه محققان حوزه پزشکی را به خود جلب کرده است. مرلوپونتی در پدیدارشناسی خود تعریف جدیدی از بدن ارائه می­دهد که آن را «بدن زیسته» می­نامد. بدن زیسته که در مقابل مفهوم مکانیکی بدن قرار دارد محور ذهنیت و در- جهان- بودن ...

full text

رویکرد انتقادی مرلوپونتی به قصدیت هوسرل

مرلوپونتی در پدیدارشناسی ادراک می‌کوشد تا از تبیین سنّتی قصدیت فراتر رود و به این منظور به توصیف پدیدارشناسی بدن می‌پردازد. به نظر مرلوپونتی، میان جهان و آگاهی جدایی وجود ندارد و این دو در هم گره خورده‌اند. آگاهی برای مرلوپونتی، سوژة محضی نیست که مقوّم ذوات و ماهیات لایزال باشد و به پدیدارها معنا ببخشد، بلکه بدن‌ـ سوژه‌ای است که روی به جهان دارد و نمی‌تواند از این حوزة عملی که در جهان دارد، جدا ش...

full text

هوسرل، مرلوپونتی و مفهوم تن

بی تردید مرلوپونتی در تألیف کتاب پدیدارشناسی ادراک از آثار مختلف هوسرل، به ویژه کتاب ایده ها ... іі و تأملات دکارتی بهرۀ فراوانی برده است. اما تأمل در نوع نگرش مرلوپونتی دربارۀ ثنویت تن ـ سوژۀ دکارتی و مقایسۀ آن با دیدگاه هوسرل، تمایز میان این دو نوع نگرش را آشکار می سازد. اگرچه هوسرل در برخی آثارش بر پیوند نزدیک تن و سوژه تأکید می کند، اما اصرار او بر عناصری همچون تأویل پدیدارشناختی و سوژۀ است...

full text

لویناس و نامتناهی: پدیدارشناسی تجربه اخلاقی

   محسن جمشیدی[1] تاریخ دریافت:  17/01/95  دانشجو دکتری دانشگاه تهران تـاریخ تـأییـد:  27/06/95 چکیده امانوئل لویناس یکی از بزرگ‌ترین چهره‌های فلسفی در قرن بیستم است. لویناس به‌ عنوان یکی از اولین شاگردان پدیدارشناسی، دست به بازسازی مفاهیم اولیه این جریان فلسفی زده و پدیدارشن...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 12  issue 47

pages  75- 98

publication date 2016-11-21

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023